●▬ஜ۩ دست های پر از خالی ۩ஜ▬●
تنهایی ام را...دوست دارم...بوی پاکی می دهد

تنها ترین بودم ولی ، بغضی در  این جانم نبود

نشکستم این سکوت دل،تا در تنم جانم نبود

فریاد گشتم بعد از آن ، از کوه ها هم دور تر

چون موج در دریای دور ، چون ابر در آن دور دست

آتش شدم در جان و باز ، در ظاهرم همچون نسیم

آرام همچون روح گل ، رقصان به مانند نسیم

پرواز یک پروانه را ، در خواب دیدم بارها

اکنون چو پروانه به دشت ، می گردم اکنون سال ها

در خاک سرد رفته است ، این جسم بیمار و ضعیف

در اوج و بالا رفته است ، این روح آرام و لطیف

تنها ترین بودم ولی ، اکنون رها در آسمان

آزاد در دور زمان ، تنها تر  اما شادمان



تاریخ: 31 / 1 / 1390برچسب:شعر روح آزاد,
ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی